شب پاییز

ساخت وبلاگ
شش ماه اول سال گذشته، پاییز است که شبیه پاییز نیست چه تکرار, بیهوده‌ای داشتم تمام روزهای عمرم شبیه به هم... شاخه‌های گلدانم را که برگهایش میریخت سر بریدم و در گلدان جدید کاشتم و آرزو کردم که ریشه بدهند شب پاییز...ادامه مطلب
ما را در سایت شب پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7vadienegar6 بازدید : 50 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:20

اوایل دلم میخواست هیچکس نوشته های وبلاگم رو نخونه اما حالا که با آدما معاشرت کردم و نتیجه خوبی هم داده دوست دارم از طریق وبلاگ چند تا دوست پیدا کنم احساس میکنم که کلی اتفاق افتاده و من عوض شدم هر چند شب پاییز...ادامه مطلب
ما را در سایت شب پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7vadienegar6 بازدید : 76 تاريخ : شنبه 7 ارديبهشت 1398 ساعت: 1:12

آنقدر بیکار بودم که برای همه ی آنها که دوست داشتم و نداشتم پیام تبریک عید فرستادم و هموز هم بیکار هستم گفتم به خاکروبی این وبلاگ بیایم روزی که اینجا را برای خودم زدم دلتنگ و تنها بودم درست مثل همین ام شب پاییز...ادامه مطلب
ما را در سایت شب پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7vadienegar6 بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 2:24

گاهی از اینکه رفتارم مناسب نیست ناراحت میشوم مثلا ناراحت میشوم از اینکه وقتی دعوایم میکنند سریع اشک هایم جاری میشود یا اینکه وقتی از چیزی یا حرفی خوشم نمی آید سریع راه میروم بقول خواهرم میگوید رم میکن شب پاییز...ادامه مطلب
ما را در سایت شب پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7vadienegar6 بازدید : 73 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 2:24

حالا که گریه میکنم دلم نگرفته دلم شکسته دلم شکسته ای دوست اما تو صدایش را شنیدی باور میکنی که خسته ام مثل همان شبی که یک‌ بلوار را پیاده رفتم و گاهی میانه راه داد کشیدم چون مطمئن بودم هیچکس صدایم را ن شب پاییز...ادامه مطلب
ما را در سایت شب پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7vadienegar6 بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 2:24

پاییز هم دوباره آمد یک شب خوابیدم دم صبح سردم شد بلند شدم پنجره را بستم دوباره خوابیدم صبح که بیرون خانه بودم بادی وزید در مقابلش ایستادم و شالم را گرفتم که باد نبرد غروب هم دلم تنگ شد و تا وقت خواب ب شب پاییز...ادامه مطلب
ما را در سایت شب پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7vadienegar6 بازدید : 53 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 2:24

چهار روز از عمر پاییز مانده چقدر امسال سرد بود حتی در روز های آفتابی هم سرد بود یک سردی عجیبی انگار پاییز رفته بود درون من از درون سردم میشد و هیچ لباسی گرمم نمیکرد رو به آفتاب مینشستم تا مگر آب شوم چ شب پاییز...ادامه مطلب
ما را در سایت شب پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7vadienegar6 بازدید : 74 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 2:24

یک پیج اینستاگرامی گفته یود که آرزوهای زمستانتان را بنویسید من هم نوشتم از همه آرزوهایم نوشتم بعد یک دفعه یادم افتاد به کتابی که از کتابخانه مدرسه گرفته بودم وقتی سوم یا دوم راهنمایی بودم اسم کتاب را شب پاییز...ادامه مطلب
ما را در سایت شب پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7vadienegar6 بازدید : 75 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 2:24

من هر روز با اتوبوس به دانشگاه میروم معمولا این عادی ترین قسمت روز من هست که قرار هم اینست که اتفاق خاصی در آن نیفتد  معمولا در راه پادکست گوش میکنم و از پنجره بیرون را نگاه میکنم یا درسم را مرور میکن شب پاییز...ادامه مطلب
ما را در سایت شب پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7vadienegar6 بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 2:24

تحمل ندارم  از خانه که بیرون میروی یا باید کور باشی یا رنج بکشی! فرقی نمیکند کجا زندگی کنی سر هر چارراهی یک نفر ایستاده در سرما با چشمان غمگین که خنجر در قلبت فرو کند اگر ازشان گل بخری کمی از غمش کم م شب پاییز...ادامه مطلب
ما را در سایت شب پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7vadienegar6 بازدید : 73 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 2:24